کد مطلب:270687 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:206

ائمه میزان حق
صفت دیگری را كه حضرت علی (علیه السلام) در توصیف ائمه (علیهم السلام) ذكر می كند، جایگاه آن ها در برابر حق و باطل است. حق به وسیله آن ها برمی گردد و در جایگاه خود قرار می گیرد، و نیز به وسیله آن ها است كه باطل دور می شود و می رود. زیرا امامان معیار حق و باطل اند و از پلیدی پاك و منزه هستند. فقط آن ها می توانند حق را احیا، و باطل را از بین ببرند كه دیگران یا آشنا به حق نیستند، و یا دل داده باطل هستند; از این رو نمی توانند در میدان حق و باطل، حق را برویانند و باطل را بمیرانند.

تنها حُجَج الهی هستند كه آگاه اند و از آزادی كامل برخوردارند. آن ها دارای عصمتی هستند كه نه جهل در آن راه دارد و نه كشش به غیر حق، آن را تهدید می كند. آن ها هم عارف به حق هستند و هم دشمن باطل اند، زیرا از عبودیت، سرشار و از غیر حق آزادند.

حضرت در پایان، امر به تعقل در دین كرده و چگونگی آن را بیان می كند، كه با تعقّل و آگاهی و اندیشه، انسان به نیازمند بودنِ به دین و كتاب و نیز امام معصوم، پس از نبی رهنمون می شود. تعقل است كه انسان را به یقین می رساند و می فهماند كه فقط امام، دارای عصمت است و می تواند نگه دار و حافظ حق باشد و باطل را ریشه كن كند. سنجش ما از دین و حق، نباید بر اساس شنیده ها و گفته ها باشد، گفته ها و شنیدنی ها، از آگاهی و ثبات برخوردار نیستند و از شائبه باطل پیراسته نمی باشند و از دسیسه و فتنه نیز خالی نیستند.

چنانچه عبارت «عقلوا» ماضی [1] خوانده شود، حضرت صفت دیگری از ائمه را بیان می كند; كه آن ها دین را چنانكه باید، شناختند وفراگرفتند وبه كار بستند وآن را از تحریف نگه داشتند، نه شناختی كه منحصر به شنیدن باشد وشنیده را به دیگران گفتن، كه راویان دانش بسیارند ولی نگهدارندگان وپاسداران آن اندك اند.

سیوطی در تفسیر درّالمنثور، در ذیل آیه (... وَتَعِیَها اُذُنٌ واعِیَةٌ) [2] چند روایت نقل می كند كه دلالت دارد بر این كه مراد از «اذن واعیه» امیرالمؤمنین (علیه السلام) است واین قسمت از كلام حضرت، توضیح همین تعبیر قرآنی در حق اهل بیت (علیهم السلام) است.


[1] در روضه كافي به صورت امرآمده است، ولي در نهج البلاغه به صورت ماضي نقل شده است.

[2] حاقّه: 12.